آخه من چه مرگمه
اي بــر پـدرتـــ دنـيـــآ..
آن شـور جـوانــم کــو...؟
...

بـــه کسی که تنهات گذاشت بگو
ایــــن تو بـودی که باختی نه مــــــن
من کسی رو از دَست دادم که دوستم نَداشت
امــــــــــــا
تو کسی رو از دست دادی که عاشِقِت بود

آدم با " ها "
چه کارها که نمی کند ؟
با " ها "
دست هایش را گرم می کند
با " ها " می شود آدم ها ..
با آدم ها می شود
راه رفت
عاشق شد
زندگی کرد ..

بعضے وقتا یڪیو دوست دارے….
ولے شرایط یہ جوریہ…..
ڪہ هیچوقت نمیشہ بهم برسیڹ……..
اونوقتہ ڪہ مجبورے…..
خودتو ڪم ڪم دور ڪنـــــ ے…..
سرد شـــــ ے….
حاضرے خودت اذیت شـــــ ے…….
حاضرے خودت تنهایـــــ ے…….
همہ ے دردا رو تحمڸ ڪنـــــ ے…….
تا اونیڪنہ دوسش دارے اذیت نشہ……
مجبورے بهش بگـــــ ے دیگہ نمیخوامت……
دیگہ دوست ندارم…..
گفتڹ ایڹ حرفا واسہ آدم خیلــــــــــ ے سختہ…….
قلبت از گفتنش درد میگیره……
ولـــــ ے طرف مقابلت……..
هیچڪدوم از اینارو نمیدونــــــــــہ…….
فقط بهت میگــــــــــہ نامرد……
میگہ قلبمو شڪستـــــ ے..تنهام گذاشتـــــ ے……
ڪاش همدیگہ رو درڪ میڪردیم……
ڪاش میفهمیدیم……
همیشہ اونے ڪہ میره بے معرفت نیست…….
ڪاش میفهمیدیم……..
بعضے وقتا رفتڹ بهتر از موندنہ……
ڪــــــــــاش…..
حوصله ات که سر می رود ؛
با دلـــــــــــــم بازی نکن ،
من در بی حوصلگی هایم با تو زندگی کرده ام.


چه جمله ي عجيبي است " دوستت دارم "
هركسي مي گويد، عاشق تر مي شود...
و هركسي مي شنود، بي تفاوت تر مي شود...!!!

شاید به هم باز رسیم …
روزی که من به سانِ دریایی خشکیدم …
و تو چون قایقی فرسوده بر خاک ماندی …

مـن اگـر عـاشـقانه مـي نـويسم
نـه عـاشـقـم ، نـه مـعشوقِ کـسي !
فـقـط مـي نـويسم تـا عـشق يـاد قـلبم بـمانـد ...
در ايــن ژرفـاي دل کنـدن هـا و عـادت هـا و هــوس ها
فقـط تمـرين آدم بـودن ميکنم !
هـميــن ...




تمام شعرهایم بوی تو را میدهند
می گویند فراموشش کن
اما نمیدانند
تو در جانم ریشه کرده ای
انگار باید جان دهم
چه بر سر ما آمد..؟
که «سلام»سادهترین واژه میان آدمها…
برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد…
چنان که برای بیانش..
باید به دنبال بهانه بگردیم

اینکه نامـــــــــــش
زندگـــیـــستمرا کــــشت
حـــیــــران مانده ام
آنکه نامــــش مـــرگ است
با مــــن چــــه می کند...!

آنقدر برای دیدنت عجله کردم که هنوز،
"دلم
بند کفش هایش را نبسته بود!
با همان حال، تمام دشت را دویدم تا به تو برسم؛
که مبادا پیش از من "ناز نگاهت" خریدار پیدا کند
آخر شنیدم که کسی میگفت:
شقایقها هم عاشق میشوند...!!!


سـاعتـــــــــ هـای نبودنتــــ
روی مچـــــم بستــه نمیشــــه
حلقــــه می شـــــوند دور گــــــــردنــــم
ساعت اتاق را خوابانده ام !
بی کوک ، بدون باطری
تا حتی هوس یک ثانیه حرکت هم به سرش نزند . . !
گورِ پدر دقایق !
بی تو بودن شمارش نمیخواهد . . .
چشم زخم این روزگار شورتر از این ها بود.....
که برایمان جدایی نوشت وحکم کرد...!!


وقتی داشتی می رفتی گفتی
دیگه هیچ کی رو مثه من نمی تونی پیدا کنی
توی دلم گفتم
اتفاقا خوبیش همینه
چند وقتيست هرچه ميگردم
هيچ حرفي بهتر از سكوت پيدا نميكنم....

