آخه من چه مرگمه

تورفتي ودوست داشتن هايم
زيرپايت له شد
ومن بي توچه تنهاشدم
وبه دنيا نشان دادم
كه من مجنون ترين ليلاي تاريخم
بدم میاد از اینایی که وقتی دارن از طرفشون جدا میشن براش آرزوی خوشبختی می کنن !
داری میری برو دیگه فیلم بازی نکن . . .
بعـد از مــدت ها دیــدمش!
دستامــو گـرفت و گـفتـــ چقـدر دسـتـاتــــ تغییـر کــردن…
خــودمو کنتــرل کـردم و فقـط لبخـندی زدم…
تو دلـم گـریهـ کردم و دم گوشش گفـتـم:
بی معرفتـــــ ! دستـــای من تغییـر نکــردهـ …
مـرا بـه خــاکــ نسپـاریــد؛
دوسـتـانــم عادتـــ دارنــد کـه…
دیــــر بیــاینـــــد…
خدایا!!
این بند دل آدم کجاست؟
که گاهی با…
یک اسم
یا حضور یک نفر
و یا با یک لبخند “پاره” میشود
خوب که فکر می کنم …
می بینم گاهی یک شکلات ِ مغزدار …
بیشتر میچسبد …
تـــــا …
عاشقانه های این عاشق های تو خالی !
متــــــــاسفم…
نه برای تو که دروغ برایــــت خـــود زندگیست…
نه برای خودم که دروغ تنهـــا خط قرمز زندگیـــستــــ بـــرایم….
متاسفم که چرا مزه ے عشـــــــق را….
از دستـــــــــ تــــــو چشیــــدم….
تا همیشه در شکـــــــــــ دروغ بودنش بمـــانم….
گفتم خیالت تخت
خدایا، آنکه در تنهاترین تنهاییم، تنهای تنهایم گذاشت....
خواهشی دارم...
تو در تنهاترین تنهاییش تنهای تنهایش نذار...
ایـےـטּ شب ها
چشم هاے مـלּ פֿـسته است
گاهے اشک ، گاهے انتظار
ایراבی نـבارבایـטּ سهم چشم هاے مـטּ است
ایـےـטּ شب ها
گریاטּ قـבم مے زכּـم פּلی با(اטּ هم نمے آید
ایـ(اב ـے כּבارב اشڪهایَــҐ باراכּـــے به پا مے کند
ایـےـטּ شب ها
בلم בاغ בارב از ایـטּ حَــ(فاے بی (بط
د( د(פּازه باز باشـב ایراבـے כּـבارב
کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی
تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه
بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !
آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!
حــرفــی نیست فقــط مـی نــویسـم …
رفـت …
حســی کــه تــو را دوست میـداشـت…
آدم بــا گذشتی بـــود ...
از من هم بــه سادگی گذشت ...
حکایت رفاقت، حکایت سنگهای کنار ساحله...
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت،
بعدشم یکی یکی پرتشون میکنی تو آب؛
اما بعضی وقتا یه سنگهای قیمتی گیرت میاد،
که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی…
نگذار هركسي از راه رسيد با
ساز دلت تمرين نوازندگي كند... !
قلابت را بدون طعمه بینداز… اینجا پر است از ماهیانی که از “زندگی” سیرند
وقتی یه آدم میگه:
«هیشکی منو دوست نداره!»منظورش از
«هیشکی»
«یک نفر»بیشتر نیست.
همون یه نفری که واسه اون آدم همه کسه …!