قصه ی تنهایی
من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم
و آخر هم به واقعیت می پیوست…
یکی بــــود…یکی نــــــبود…!!!
+ نوشته شده در پنجشنبه ششم تیر ۱۳۹۲ ساعت 19:44 توسط ALONE REzA
|
من همیشه از اول قصه های مادر بزرگ می ترسیدم
و آخر هم به واقعیت می پیوست…
یکی بــــود…یکی نــــــبود…!!!