گاهي که نگاهي به اطرافم مي کنم


ديوانه مي شوم...


از نگاه هايي که هيچکدام شبيه به نگاه تو نيست...

بغض مي کنم

چشمانم را مي بندم


و به ياد نگاه هاي عاشقانه ات


قطره اشکي را روانه ي گونه هاي خشکيده ام مي کنم...