دنیای ما اندازه ی هم نیست
من روزها تا ظهر میخوابم
من هر شب و تا صبح بیدارم
دنیای ما اندازه ی هم نیست
من خیلی وقتا ساکتم سردم
وقتی که میرم تو خودم
شاید پاییز سال بعد برگردم
دنیای ما اندازه ی هم نیست
تو دائم از آینده می پرسی
من حال فردامم نمی دونم
تو فکر یه آغوش محکم باش
اغوش این دیوونه محکم نیست
صد بار گفتم باز یادت رفت
دنیای ما اندازه ی هم نیست