درد دلهای عاشقانه
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.و به انسان گفتم عشق چیست؟
اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!
*************************************
گاهي وقتا دلم ميخواد يکي ازم اجازه بخواد ؛
که بياد تو تنهاييم ….
و من اجازه ندم !
و اون بي تفاوت به مخالفتم بياد تو و آروم بغلم کنه و بگه :
مگه من مردم که تنها بموني… !
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 23:7 توسط ALONE REzA
|